جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.
جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟...
زاهد گفت: مال تو کجاست؟
جهانگرد گفت:من اینجا مسافرم.
زاهد گفت: من هم.
:: موضوعات مرتبط:
داستانک و رمان ,
,
:: برچسبها:
داستانک ,
رمان ,
قصه ,
داستان کوتاه ,
مسافر ,
من اینجا مسافرم ,
,
:: بازدید از این مطلب : 195
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4